شیوا/شیما

ساخت وبلاگ
چشای تو نور کوچه باغ رازِ چشای من ظلمت شبِ نیازِبا همدیگه راز و نیازی داشتیم حکایت دور و درازی داشتیمبا همدیگه راز و نیازی داشتیم حکایت دور و درازی داشتیماما پس از اون آشنایی آن همدلی آن همزبانی از گرد راه اومد جداییرفتی و چشم به راهم گذاشتی تو این قفس تنهام گذاشتی حالا نمیدونم کجاییکاشکی یکی بود ما رو با هم آشتی میداد کاشکی چشامون باز تو چشم هم میفتادامروز اگه تاریکو خاموشو سیاهه فردا که شد دنیا پر از خورشید و ماههامروز اگه تاریکو خاموشو سیاهه فردا که شد دنیا پر از خورشید و ماههاما پس از اون آشنایی آن همدلی آن همزبانی از گرد راه اومد جداییرفتی و چشم به راهم گذاشتی تو این قفس تنهام گذاشتی حالا نمیدونم کجاییکاشکی یکی بود ما رو با هم آشتی میداد کاشکی چشامون باز تو چشم هم میفتادامروز اگه تاریکو خاموشو سیاهه فردا که شد دنیا پر از خورشید و ماههامروز اگه تاریکو خاموشو سیاهه فردا که شد دنیا پر از خورشید و ماهه   نوشته شده توسط شاکی در دوشنبه هفتم فروردین ۱۴۰۲ ساعت 8:52 موضوع | لینک ثابت شیوا/شیما...
ما را در سایت شیوا/شیما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shivashimao بازدید : 60 تاريخ : سه شنبه 8 فروردين 1402 ساعت: 1:02